امام زمان (عج)

یه منتظر

امام زمان (عج)

یه منتظر

یا صاحب الزمان




شب که میشود دلم هوایت را میکند :

امشب سَری به آسمان دنیا زدم ؛

 همین چند لحظه ی پیش ! نگاهم که به ماه زیبا افتاد :

به ناگاه به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانی ات

 بر سینه ی آبیه آسمان خالی ست مولاجان ..

به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی

باز هم سهم ت از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس ..

اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای تابیدن کند

 تو را شرمنده می کند ..

خورشیدی دارم که سهم ش تمام هستی و ماسِواست :

هر چه را که بخواهد در نگین انگشتری اش دارد ...

 در گوشه ی نگاهش : به وجودش - هستی - برپاست

و به اشاره اش روزگار می گردد.. دلتنگت شدم :

می خواستم با نگاه به آسمان سلامی عاشقانه

بر محضرت روانه کنم

 تا بدانی از روی زمین این گوشه ی دنیا :‌

بی نهایت دوستت دارم مهدی جان ....

خاطرت آسوده آقاجان قلب من تا روز آمدنت

 فقط برای تو عاشقانه می تپد ...

یا صاحب الزمان عج




یا صاحب الزمان


همه می گویند زود تشریف بیارید 


اما من می گویم اگه تو بیایی با چه رویی به شما نگاه کنم


اما می گویم نگاه تو به ما امید می دهد




نمی دونم چطور باید بخواهم ولی می دانم که تو رو می خواهم ولی سئوالی برایم پیش آمد


آقا مرا می خواهی؟!

عطر انتظار




عطر انتظار


گرچه خسته ام گرچه دلشکسته ام باز هم گشوده ام درى به روى انتظار تا بگویمت هنوز هم به آن صداى آشنا امید بسته ام.


اى تو صاحب زمان! اى تو صاحب زمین! دل جدا ز یاد تو آشیانه اى خراب وبى صفاست یاد سبز وروح بخش تو یاد لطف بى نهایت خداست کوچه باغ سینه ام اى گل محمدى به عطر نامت آشناست آنکه در پى تو نیست کیست؟ آنکه بى بهانه تو زنده است در کجاست؟


اى کرامت وجود! باد غربتى که مى وزد به کوچه هاى بى تو بوى مرگ مى دهد بوى خستگى فسردگى کوچه ها در انتظار یک نسیم روح بخش یک پیام آشنا ودلنواز سینه را گشوده اند. کوچه هاى ما همیشه عاشق تو بوده اند.


اى کبوتر دلم هوایى محبتت! سینه ام آشناى نعمت غم است گر هزار کوه غم رسد هنوز هم کم است از درون سینه ام ناله هاى مرغ خسته اى به گوش مى رسد. بالهاى زخمى ام نیازمند مرهم است.

صبحگاه جمعه ها آفتاب یاد تو ز (ندبه)هاى ما طلوع مى کند. آنکه شب پس از دعا با سرود اشتیاق ونغمه امید با دلى سفید خواب رفته است روز را به شوق دیدنت شروع مى کند اى تو معنى امید وآرزو! اى براى انتظار عاشقانه آبرو! عشقهاى پاک در میان خنده ها وگریه هاى عاشقان پیش عصمت الهى ات خضوع مى کند.


اى بهانه اى براى زیستن! اشتیاق همچو سبزه بهاره هر طرف دمیده است. جمکران جلوه اى از انتظار وشوق ماست اى بهار جاودان اى بهار آفرین ما در انتظار مقدم توییم اى امید آخرین!

اى عزیز دل پناه شیعیان اى فروغ جاودان! سایه بلند نام ویاد تو از سر وسراى عاشقان بیقرار کم مباد قامت بلند شوق جز بر آستان پرشکوه انتظار خم مباد.