**********
*****
مقصود از شرایط ظهور، همان شرایطى است که تحقق روز موعود متوقف بر
آنها است و گسترش عدالت جهانى به آنها بستگى دارد و مى توان تعداد این شرایط را
چنین دانست.
لازم به ذکر است که شرایط چهار گانه فوق مربوط به پیاده کردن عدالت خالص در روز موعود است ولى چنانچه نسبت به شرایط ظهور بسنجیم، یکى از آنهاکه وجود رهبر باشد، کم مى شود. و سه شرط دیگر باقى مى ماند زیرا معنى ظهور آن است که فرد آماده قیام در آن روز وجود دارد که مى خواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوم را ضمنى پذیرفته ایم و خواه ناخواه سه شرط بیشتر باقى نمى ماند .
جام دینی:
در
عصر غیبت مسلمانان با گرفتاری و بلاهای زیادی دست و پنجه نرم می کنند شما
فکر می کنید که باید چه کار کنند و چه چاره ای بیاندیشند؟
خدا می داند
که چه بلاهایی بدتر از این در زمان غیبت آن حضرت بر سر مسلمانان آمد و می
آید! آلمان در مدت کوتاه، چهارده کشور اروپایی را شکست داد که بزرگترین
آنها یونان بود و سقوط آن در ۲۵ روز طول کشید.
بنابراین، ممالک اسلامیه
در نزد آنها، هر کدام یک لقمه است! ولی پیشرفت به سرعت، لازمه اش غفلت از
دشمن پشت سر است که خداوند هر کدام از قدرت های شرق و غرب را معذّب و رقیب
دشمن مقابل خود قرار داده است، و ظاهر این است که تا قیام حضرت حجت(ع) اسم
اسلام باقی است.
«لایبقی من الاسلام إلا إسمه»(کافی ج ۸ ص ۳۰۸) از اسلام به جز نام آن باقی نمی ماند.
اگر
دو گروه در برابر هم قرار گرفته و با یکدیگر در حال جنگ باشند، و یک فرد
از این دو گروه را پیدا می کرد و رئیس گروه دیگر را می ربود، گروه بی رئیس
یکی از دو راه را دارند: « یا باید تسلیم شوند و یا بدون رهبر با دشمن
مخالف بجنگند.»
حال ما مسلمانان با کفار تقریبا همین طور است…
آیا نباید مواظبت و محافظت کنیم؟…
از
جمله راه های محافظت و مواظبت این است که اولا کفار را نخوریم، ثانیا: آن
چه را که به ما هدیه می دهند ـ تا مجذوب آن ها شویم و از این راه بر ما
مسلمانان و منافع ما مسلط شوند و بر ما ظلم و ستم کنند ـ قبول نکنیم…
غیبت آن حضرت تا کی ادامه دارد و چرا اینقدر طولانی شده است؟
چه
باید گفت؟ معلوم نیست تا کی؟ در تمام امت های گذشته غیبت مقدّر شده است،
ولی در هیچ امتی چنین غیبتی با وقت نامعلوم و غیر مقدّر اتفاق نیفتاده است.
ما
مسلمانان امتحان خود را با پیغمبر صل الله علیه و آله و سلم و یازده امام
سلام الله علیهم اجمعین در زمان حضورشان پس داده ایم! اگر این یکی هم ظاهر
می شد، لابد به قربانش می رفتیم!!
کسانیکه در زمان ائمه علیهم السلام به
بنی امیه و بنی عباس گرایش داشتند، مگر دیوانه بودند؟! آنها از میان دو
راه، دین و دنیا، دنیا و ضد آخرت را انتخاب می کردند! و هنوز مناصب آنها بر
ما عرضه نشده تا امتحان خو را پس بدهیم!
عروج عاشقانه
در فاصله چند متری با عراقیها درگیر شدیم
کاظم روی تپه بود که زخمی شد
رفتم کنارش و دیدم خون زیادی ازش رفته
خواستم بلندش کنم که گفت: برو و منو اینجا بذار
بهش گفتم: تو رو میرسونم بیمارستان
اما کاظم گفت: آقا در مقابلم نشسته
آرام گفت: السلام علیک یا امام زمان (عج)، و پر کشید…
خاطره ای از زندگی شهید کاظم خائف
منبع: کتاب افلاکیان ، صفحه۱۷۸
نمازی برای امام زمان (عج)
نمازهای مستحبی زیاد میخواند
ولی دو رکعت نماز بود که خیلی به آن مقید بود
همیشه بعد از نماز صبح با حال خاصی می خواندش
میدانستم پشت هر کارش حکمت و دلیل خوابیده است
روی همین حساب یکبار ازش پرسیدم:
“این نماز، چه نمازی است که میخوانی؟ ”
اول از جواب دادن طفره رفت، اما اصرار که کردم گفت:
” اگر قول بدهی تو هم همیشه بخوانی میگم ”
قول که دادم، گفت:
“من هر روز این دو رکعت نماز را برای سلامتی و فرج آقا امام زمان (عج) میخوانم.”
خاطره ای از زندگی سردار شهید سید علی حسینی
منبع: کتاب ساکنان ملک اعظم ۳ … راوی همسر شهید
شهید نیمه شعبان
جعفر خیلی امام زمانی بود و چهارشنبهها جمکرانش ترک نمیشد
یه شب با همدیگه رفتیم گلزار شهدای قم
جعفر توی یه قبر خوابید و بهم گفت: سنگ لحد رو بذار…
… یک ماه و نیم از این قضیه گذشت
ظهر نیمه شعبان توی طلائیه خمپاره خورد به سنگر و جعفر شهید شد
قبرهای زیادی توی گلزار شهدای قم حفر شده بود
اما جعفر رو دقیقاً داخل قبری گذاشتند که اون شب توش خوابیده بود
تازه حکمت کار اون شبش رو فهمیدم…
خاطره ای از زندگی شهید جعفر احمدی میانجی
راوی: سردار حاج حسین یکتا
رضایت امام زمان(عج)
مصطفی هراسان از خواب بیدار شد، ولی دیدم داره میخنده
علت رو که سوال کردم، گفت:
خواب دیدم که بالای یک تپه ایستادم
امام زمان (عج) رو دیدم
آقا دست روی شانهام گذاشت و گفت: مصطفی! از تو راضی هستم
خاطره ای از زندگی دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن
منبع: سایت راسخون ….. به نقل از همسر شهید
آرزوی مستجاب
شهیدی بود که همیشه ذکرش این بود:
یابن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت ما در کفن کن
از بس این شهید به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف علاقه داشت
بعد به دوست روحانی خود وصیت کرد:
ا
گر من شهید شدم، دوست دارم در مجلس ختم من تو سخنرانی کنی
آن روحانی می گوید:
ما از جبهه که برگشتیم، عکس ایشون رو دیدیم که شهید شده بود
رفتم پیش پدر و مادرش و گفتم: این شهید چنین وصیتی کرده است، آیا من می توانم در مجلس ختم او سخنرانی کنم؟
آنان اجازه دادند و من در مجلس ختم شهید سخنرانی کردم
بعد گفتم ذکر شهید این بوده است:
یا بن الزهرا
یا بیا یک نگاهی به من کن
یا به دستت مرا در کفن کن
وقتی این جمله را گفتم، یک نفر بلند شد و شروع کرد به فریاد زدن
وقتی آرام شد، گفت:
من غسال هستم، دیشب آخرهای شب به من گفتند یکی از شهدا فردا باید تشییع شود، و چون پشت جبهه شهید شده است باید او را غسل دهی
وقتی که میخواستم این شهید را کفن کنم، دیدم یک شخص بزرگواری وارد شد و گفت:
بروید بیرون، من خودم باید این شهید را کفن کنم.
من رفتم بیرون و در وسط راه با خود گفتم: این شخص که بود و چرا مرا بیرون کرد؟
با عجله برگشتم و دیدم این شهید کفن شده و تمام فضای این ساختمان غسالخانه بوی عطر گرفته بود
از دیشب نمی دانستم رمز این جریان چه بود و آن آقا که بود
اما حالا فهمیدم…
منبع: کتاب روایت مقدس صفحه ۹۶
به نقل از نگارنده کتاب میر مهر(حجه الاسلام سید مسعود پورآقایی) صفحه۱۱۷
فرا رسیدن نیمه شعبان، میلاد یگانه منجی عالم بشریت، قطب عالم امکان، حضرت بقیه الله الاعظم امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بر تمامی عاشقان و منتظران آن امام عزیز تبریک و تهنیت باد.
آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد شاید دعای مادرت زهرا بگیرد
آقا بیا تا با ظهور چشم هایت این چشم های ما کمی تقوا بگیرد
آقا بیا تا این شکسته کشتی آرام راه ساحل دریا بگیرد
آقا بیا تا کی دو چشم انتظارم شب های جمعه تا سحر احیا بگیرد
پایین بیا خورشید پشت ابر غیبت تا قبل از آن که کار ما بالا بگیرد
آقا خلاصه یک نفر باید بیاید تا انتقام دست زهرا را بگیرد
زمستان خسته شد از بی بهاری جهان می لرزد از این بی قراری
گمانم جمعه ای باقی نمانده خدایا تا به کی چشم انتظاری
تفعل زدم نیمه ی شب به قرآن
کتابی که از وحی شیرازه دارد
برای دل آیه ای از صبر اومد
ولی نازنین، صبر هم اندازه دارد
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و جعلنا من خیر اعوانه و انصاره و المستشهدین بین یدیه