ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
31 |
شب که میشود دلم هوایت را میکند : امشب سَری به آسمان دنیا زدم ؛ همین چند لحظه ی پیش ! نگاهم که به ماه زیبا افتاد : به ناگاه به یادت افتادم که چقدر جای صورت آسمانی ات بر سینه ی آبیه آسمان خالی ست مولاجان .. به ماه گفتم هر چقدر هم که زیبا باشی باز هم سهم ت از دنیا همین یک تکه آسمان است و بس .. اما من خورشیدی دارم که اگر روزی بَنای تابیدن کند تو را شرمنده می کند .. خورشیدی دارم که سهم ش تمام هستی و ماسِواست : هر چه را که بخواهد در نگین انگشتری اش دارد ... در گوشه ی نگاهش : به وجودش - هستی - برپاست و به اشاره اش روزگار می گردد.. دلتنگت شدم : می خواستم با نگاه به آسمان سلامی عاشقانه بر محضرت روانه کنم تا بدانی از روی زمین این گوشه ی دنیا : بی نهایت دوستت دارم مهدی جان .... خاطرت آسوده آقاجان قلب من تا روز آمدنت فقط برای تو عاشقانه می تپد ...