امام زمان (عج)

یه منتظر

امام زمان (عج)

یه منتظر

*^^^*داستانی از کرامات امام زمان(عج)*^^^*





شناسنامه کرامت

موضوع کرامت: نجات سرنشینان هواپیماى مشهد مقدّس

منبع کرامت: دفتر ثبت کرامات و خاطرات مسجد مقدّس جمکران، شماره 97
مشخصات: آقاى م - ح، روحانى، ساکن تهران

زمان کرامت: 28/12/75

مکان کرامت: تهران

تاریخ ثبت کرامت: 1376 

خلاصه کرامت:
 

  در تاریخ 28اسفند سال 75که به قصد زیارت امام رضا علیه‏السلام همراه عده‏اى از آقایان در هواپیما بودیم، وقتى بر فراز آسمان مشهد مقدّس رسیدیم، هواپیما دچار نقص فنى شد و بعد از حدود 45دقیقه به طرف تهران برگشت و با اعلام آمادگى براى هر اتفاق ناگوار، همه مسافرین با توسل به حضرت صاحب الزمان علیه‏السلام و تکرار ذکر
"یا ابا صالح المهدى ادرکنى"
توجه حضرت را به زائرین جد بزرگوارشان جلب کردیم و از سقوط حتمى نجات پیدا کردیم.
شرح واقعه از زبان آقای م ح :
در تاریخ 28اسفندماه 1375با هواپیما همراه بعضى از دوستان اهل علم و مداح تهرانى و همچنین عده‏اى از مسئولین کشور عازم مشهد مقدس بودیم.
وقتى هواپیما به فرودگاه مشهد رسید، خود را آماده پیاده شدن مى‏کردیم، یک مرتبه متوجه شدیم هواپیما دچار نقص فنى شده است و نمى‏تواند در باند فرودگاه بنشیند، نزدیک 45دقیقه تا یک ساعت، هواپیما در آسمان مشهد سرگردان مى‏چرخید.
در نهایت مجبور شدیم به تهران برگردیم که حدود شش ساعت رفت و آمد و معطل شدنمان در آسمان شهر طول کشید.
همه سرنشینان نگران بودند که چه اتفاقى پیش خواهد آمد. وقتى از خلبان و خدمه هواپیما سؤال مى‏شد، اول جریان را نمى‏گفتند.
ولى وقتى یکى از مسئولین به طور خصوصى از خلبان پرسید، گفت: وقتى آماده فرود مى‏شدم،
متوجه شدم که چرخ‏هاى هواپیما باز نمى‏شوند و هرچه سعى کردیم، نتیجه نگرفتیم و الآن هم به طرف تهران بر مى‏گردیم و دستور داده‏اند که در آنجا آتش‏نشانى آماده باشد،
به خاطر اینکه احتمالا سقوط مى‏کنیم و هواپیما آتش مى‏گیرد!
همین که به نزدیکى فرودگاه تهران رسیدیم، مسئولین هواپیما اعلام کردند:
که ما به هیچ وجه نتوانستیم چرخ‏هاى هواپیما را باز کنیم و امکان نشستن به صورت عادى وجود ندارد، باید آماده سقوط باشیم، اگر کسى دندان مصنوعى دارد، بیرون بیاورد، همه کفش‏هایشان را در آورند و هرکس هم عینک دارد از روى چشمش بردارد.
خوب معلوم است که انسان در چنین موقعیتى چه حالى پیدا مى‏کند. بنده هم مثل سایرین منقلب شده بودم و در آخرین لحظات، عمامه‏ام را برداشتم و گفتم: آقایان اگر آخرین لحظه زنده بودنمان هست، بهتر است که به امام زمان حجة بن الحسن علیه‏السلام متوسل شویم.
همه منقلب بودیم، من دستم را روى سرم گذاشتم و گفتم: همه بگویید:
یا أبا صالح المهدی ادرکنی، یا أبا صالح المهدی أدرکنی...
همه مسافران با همان حالى که داشتند با صداى بلند مى‏گفتند: یا أبا صالح المهدی أدرکنى ...
همه در حال توسل بودند که یک دفعه خلبان گفت:
بشارت! امام زمان علیه‏السلام عنایت فرمود، چرخ‏ها باز شد.
همه یک صدا صلوات فرستادند و به سلامت به زمین نشستیم. تمامى سرنشینان هواپیما مطمئن بودند که تنها معجزه امام زمان علیه‏السلام بود که در آن لحظات آخر، ما را نجات داد و به زائرین جدّش امام رضا علیه‏السلام توجه فرمود.
افسوس که عمرى پى اغیار دویدیم
از یار بماندیم و به مقصد نرسیدیم
سرمایه زکف رفت و تجارت ننمودیم
جز حسرت و اندوه متاعى نخریدیم
شاها به فقیران درت روى مگردان
بر درگهت افتاده به صد گونه امیدیم

kh11111 آواتار ها
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.