مولای من مهدی جان! سوالی ساده دارم ز حضورت من آیا زنده ام وقت ظهورت؟ اگرتو آمدی من رفته بودم اسیر ماه و سال و هفته بودم دعایم کن دوباره جان بگیرم بیایم در حضور تو بمیرم |
وقتی میان نفس و هوس جنگ میشود
قلبم بچشم همزدنی سنگ میشود
آقاببخش که سرم گرم زندگیست
کمتر دلم برای شما تنگ میشود
آقا جان حلالمان کن هرچند برای این حلالیت قدمی برنمیداریم
مرحوم آیت الله میرزا محمد باقر فقیه ایمانی در عالم خواب یا مکاشفه به حضرت امام حسن مجتبی (ع) فرمودند :
«در منبرها به مردم بگویید و به آنان دستور دهید .توبه کنند و درباره ی تعجیل ظهور حضرت دعا کنید .
دعا برای آمدن آن حضرت مانند نماز میت نیست که واجب کفایی باشد و با انجام دادن عده ای از دیگران ساقط شود ؛بلکه مانند نمازهای پنج گانه است برهر مرد و زن بالغ واجب است برای ظهور امام زمان غایب دعا کنند.»
منبع: آشتی با امام عصر ص91
امام زمان عجل الله تعالی فرجه به یکی از شیعیان مخصوص خود که از آن حضرت پرسیده بود:
آقاجان! قربانتان بشوم, چرا
با اینکه ما این همه دعای فرج را می خوانیم شما نمی آیید؟
فرمودند: شما که دعای فرج را نمی خوانید! شما
دعای سلامتی من را می خوانید (یعنی اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن ....
شما باید دعای(الهی عظم البلا) را زیاد بخوانید
امام زمان و سید بن طاووس صفحه238.نجم الثاقب صفحه 480
امشب این دل یاد مولا می کند لیلة القـدر است و احیا می کند
بشنو ای گـوش دلها بی صدا نغمه ی فـزت و رب الکعبه را
شهادت مولای متقیان حضرت علی (ع) تسلیت باد
.... و یکی هست که هوای تو را دارد و تو را میپاید...
اگر در گرفتاری درافتی به دادت میرسد...
اگر نیازمند شوی دستت را پر میکند...
اگر ناتوان شوی توانت میبخشد...
و هر روز، نامه اعمالت را میخواند...
گاهی از سر شادمانی تبسم میکند و لبخند میزند و گاهی از تأسف و اندوه لب میگزد و سر تکان میدهد...
یکی هست که هر روز در گوشت زمزمه میکند:
«....إنا غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لو لا ذالک..............»
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
میگویند که تو دیده نمیشوی ولی از همهی دیدنیها دیدنیتری.
آنها که بویت را استشمام کردند گفتند که بوی گل وجودت از هزاران گل بوستان بوئیدنیتر است.گفتند که غیبت را انتظاری بزرگ باید بود ولی آرزومندان تو هر وقت که خواستند تو را دیدند. اگر چه ناپیدایی ولی هر که نامت را از ته دل صدا زد، تو از پشت پردههای غیبت به یاری او شتافتی. حضور تو مثل نسیم خوشبوی است که از عطرش، غنچهها میشکفند و شاخهها جوانه میزنند. حور تو مثل آهنگ دل نوازیست که از طنین آن پرندگان سرمست میشوند.
انتظار واژهای است آشنا برای من و تو که هر بار بر وجودم سایه میافکند غربتش را بیش از پیش درک میکنم و غربت عجیبترین حس هست، وقتی که در تار و پود وجودم ریشه میدواند مرا با خود به دیدار چشمان مانده به راه یعقوب میبرد به اوج خواستن و نیایش. غربت، با من عشق را نجوا میکند و مرا به ایمانی پایدار میخواند که او خواهد آمد آنگاه غوغایی در درونم به پا میشودو انتظار دیگر برایم به مفهوم فاصله نیست که عهدیست برای رسیدن، پیمانی برای پاک ماندن تا آمدنش در بهاران.به خدایش سو گند عاشقانه به انتظارش مینشینیم و همیشه باورم به آمدنش استوار و چشمانم به راهش برقرار خواهد ماند.
آن سفر کرده که صد قافله دل همراه اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
حاج محمد علی فشندی مى گوید:
در مسجد جمکران قم اعمال را بجا آورده و با همسرم می آمدم. دیدم آقایی نورانی داخل صحن شده و قصد دارند طرف مسجد بروند.
گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان از راه رسیده تشنه است.
ظرف آبی به دست او دادم تا بنوشد، پس از آنکه ظرف آب را پس داد گفتم:
آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرجش نزدیک گردد.
فرمود: « شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند، اگر بخواهند دعا می کنند و فرج ما می رسد. »
این را فرمود و تا نگاه کردم آقا را ندیدم. فهمیدم وجود اقدس امام زمان علیه السلام را زیارت کردم و حضرتش امر به دعا نموده است.
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی
به کسی جمال خود را ننموده ای و بینم
همه جا به هر زبانی بود از تو گفتگویی
به ره تو بسکه نالم زغم تو بسکه مویم
شده ام ز ناله نالی شده ام ز مویه مویی
همه خوشدل اینکه مطرب بزند بتار چنگی
من از آن خوشم که چنگی بزنم به تار مویی
بشکست اگر دل من بفدای چشم مستت
سر خم می سلامت شکند اگر سبویی
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نه بنشین کنار جویی
زچه شیخ پاکدامن سوی مسجدم نخواند؟
رخ شیخ و سجده گاهی سر ما و خاک کویی
اَللّهُمَّ عجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَج
آن روزها علی علیه السلام را خانه نشین کردند
این روزها مهدی علیه السلام را پرده نشین کردیم
آن روزها علی علیه السلام تنها بود
این روزها مهدی علیه السلام تنهاست
آن روزها علی علیه السلام سکوت کرد
این روزها مهدی علیه السلام سکوت میکند
آن روزها حق علی علیه السلام را نادیده گرفتند
این روزها اصلا مهدی علیه السلام را نمیبینیم
کمی که فکر میکنم میبینم
فرق ما و آنها چندان هم زیاد نیست
فقط آنها دشمن علی علیه السلام بودند
و ما
. . .
محب علی علیه السلام هستیم . . .
ما غایب و او منتظر آمدن ماست
بیــایـیـد ظهـــور
کنیم، او منتظر ماست...
عمریست که از حضور
او جاماندیم
در غربت سرد خویش تنها ماندیم
او منتظر ماست که ما برگردیم
مائیم که در غیبت کبری ماندیم
ما مثل بچّه ای هستیم که پدرش دست او را گرفته است تا به جایی ببرد و در طول
مسیر از بازاری عبور می کنند . بچّه جلب ویترین مغازه ها می شود و دست پدر را رها
می کند و در بازار گم می شود و وقتی متوجّه می شود که دیگر پدر را نمی بیند ، گمان
می کند پدرش گم شده است ، در حالی که در واقع خودش گم شده است .غالب خلایق جلب متاعهای
دنیا شده اند و دست پدر را رها کرده و در بازار دنیا گم شده اند .
امام زمــــان (
ع ) گم و غائب نشده است ، ما گم و محجـــوب گشته ایم.
تا نیست غیبتی نبود لذت حضور ازدست غیبت تو شکایت نمیکنم
ای غایب از نظر به خدا میسپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت
جمعه یعنی شوق،یعنی انتظار جمعه یعنی طاق ابروی نگار
جمعه یـعنـی غـروب غصه دار جمعه یعنی مهدی چشم انتظار
جمعه ها بر ما دعا دارد حبیب درقـنـوتش یاد ما دارد حبـیـب
کـاش روزی بـه دست دلبـرم سـایه پـرچم بیفـتد بـر سرم
اللهم عجل لولیک الفرج مولانا صاحب الزمان
به خدا امام زمان (عج) به شرمندگی ما راضی نیست، به والله راضی نیست، دوستان خوبم، عزیزانم اگر میخواهیدامام زمان(عج) از دستمون راضی باشه بیایید جاده صاف کن امام باشیم.
چرا هی خودمون رو پیش دشمن خوار می کنیم، بیاید نمی گم به اندازه دشمن بلکه کمی کمتر برای پایداری اسلام زحمت بکشیم.
توقعی نیست کار این چنانی و آن چنانی، بیایید هرجایی که هستید کارتون رو درست انجام بدید.
این همون چیزی است که امام عصر(عج) از ما میخواد.
ویژگیها، اختیارات و عملکردهای امام مهدی (عج) در عصر ظهور، جز با تشکیل حکومت واحد جهانی محقّق نخواهد شد. بر اساس روایات، حضرت مهدی (عج) ظلم و جور را از روی زمین بر میاندازد و عدالت و دین حق را در سطح جهان برای همیشه مستقر میسازد. او دارای قدرت و امکانات مطلق و جهانی خواهد بود که نتیجه آن، چیرگی بر عالم و تشکیل حکومت مقتدر جهانی است و ... .امام باقر (علیه السلام) میفرماید:
«القَائِمُ مِنّا مَنْصُورٌ بِالرُّعْبِ مُوَیدٌ بِالنَّصْرِ تُطْوی لَهُ الاَرْضُ وَتَظْهَرُ لَهُ الکُنُوزُ یبْلُغُ سُلْطانُهُ المَشْرِقَ وَالمَغْرِبَ وَیظْهِرُاللهُ عَزَّوَجَلَّ بِهِ دِینَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ وَلَوکَرِهَ المُشْرِکُونَ فَلا یبْقَی فِی الاَرْضِ خَرابٌ اِلاَّ قَدْ عُمِرَ وَینْزِلُ رُوحُ اللَّهِ عیسَی بْنُ مَریمَ فَیصَلّی خَلْفَهُ»؛
«قائم ما با افکندن بیم و هراس در دل ستمگران، یاری میشود و با پشتیبانی الهی تأیید میگردد. زمین برایش خاضع و تسلیم میشود و گنجها برای او نمایان میگردد. حکومت او شرق و غرب عالم را فرا میگیرد. خداوند به وسیله او دینش را بر تمامی ادیان چیرگی و غلبه میبخشد؛ هر چند مشرکان کراهت داشته باشند. در عصر ظهور در زمین خرابی و ویرانی نمیماند؛ مگر آنکه آباد میشود. عیسی بن مریم فرود میآید و پشت سر او نماز میگزارد».
(کمال الدین و تمام النعمة، ج 1، ص 331، ح 16)یا صاحب الزمان
نمی دونم چطور باید بخواهم ولی می دانم که تو رو می خواهم ولی سئوالی برایم پیش آمد
سالروز عقد اخوت میان پیامبر اسلام (ص) و امام علی (ع)
مولای من؛ از گذشتگان هرکه خبردارمی شدکه امت آخرالزمان یگانه
امام و راهنمای خود را فراموش می کنند دلش به حالمان سوخت؛
چرا که باورشاننمی آمد که می توان بدون خورشید هم زندگی کرد
و باورشان نیامد که مگر می شود بدون گرمای محبوب، سرد و یخ زده
روزگار را گذراند.حبیب من،قصّه غُصه فراق و جدایی تو را،هر اهل دلی
که بشنید از دردْ جانش به خزان نشست.
اهل دل که نه، داستان غیبت تو را بر هر سنگ و گیاه و حیوانی که
خواندند پژمرده گشت. کبوتران آسمان به حال ما بیچارگان رقّت کردند.
ماهیانِ آب ها مدام عوض ما ظهور تو را طلب کردند...
این درد را به کجا برم...، من که باید مدام به انتظار تو باشم...
به دور از تو به خود مشغول شدم.
آری همه ما به خود مشغول شدیم.
رفتیم به نماز ایستادیم و نفهمیدیم که او شرط نماز است. نفهمیدیم
که نمازبدون امام عشق معنا ندارد.نفهمیدیم نماز بدون تکبیر پیشوای
محبت نماز نیست و ازاین رو همهنمازهایمان رنگ عادت به خودگرفت..
چه انتظار عجیبی!
تو بین منتظران هم عزیز من چه غریبی!...
عجیب تر که چه آساننبودنت شده عادت!...
چه کودکانه سپردیم دل به بازی قسمت!....
چه بی خیال نشستیم، نه کوششی..... نه وفایی؟....
فقط نشسته و گفتیم ، خدا کند که بیایی...
"اللهم عجل لولیک الفرج"
خدا کند که بیاییدمسافری که نیامد
و کوچه به کوچه بنازم به عابری که نیامد
دوباره مثل گذشته تمام فاصله هارا
غزل غزل بنویسم به شاعری که نیامد
همیشه غربت اینجا فقط نصیب دلم شد
شریک غربت من کومهاجری که نیامد
شکست بغض غرورم در انتظارعزیزی
دعا کنیم که بیاییدمسافری که نیامد.....
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
جایگاه خدیجه کبری در بهشت
امام صادق (علیه السلام) فرموده:
هنگامى که حضرت خدیجه رحلت نمود فاطمه (علیها السلام) که کودکى بیش نبود دائما خود را به رسول خدا (علیه السلام) نزدیک مىکرد و در اطراف او
مىگشت و مىگفت: اى رسول خدا! مادرم کجاست؟ ولى پیامبر به او پاسخى نمىداد و
فاطمه به دنبال کسى بود که بتواند پاسخ این سؤال را از او بگیرد، و پیامبر خدا (ص) نیز در فکر بود که چه جوابى
به او بدهد، در این حال جبرئیل بر او نازل گردیده و گفت: خداوند مىفرماید: به
فاطمه سلام برسان و به او بگو که مادرت با آسیه همسر فرعون و مریم دختر عمران، در
خانهاى است که در بهشت قرار دارد و دیوارهاى آن از طلا و ستونهاى آن از یاقوت سرخ
است.
و فاطمه مىگفت: خدا سلام و سلامتى است، و سلام و سلامتى از او و به سوى
اوست.
سلام ما به تو باداى خدیجه کبرى
نخست همسر خوش طینت رسول خدا
هزار رحمت حق بر راوان پاک تو باد
درود ما به تو باد، به جنت الماوى
پیامبر(ص) میفرمایند: «خدیجه اولین زنی بود که به من ایمان آورد و در زمانی که همه مرا ترک کردند.
پیامبر(ص) در حدث دیگری در مورد حضرت خدیجه فرمودند که «چهار نفر از زنان هستند که برگزیده خداوند و بهترین زنان بهشت هستند ؛ حضرت خدیجه، حضرت فاطمه، حضرت مریم و آسیه زن فرعون».
هیچ داری از دل مهدی(عج) خبر؟
گریه های هر شبش را تا سحر؟
او که ارباب تمام عالم است،
من بمیرم،
سر به زانوی غم است،
شیعیان!
مهدی(عج) غریب و بی کس است،
جان مولا معصیت دیگر بس است،
شیعیان!
بس نیست غفلت هایمان؟
غربت وتنهایی مولایمان؟
ما عبید و عبد دنیا گشته ایم،
غافل از مهدی زهرا(عج) گشته ایم،
من که دارم ادعای شیعه گی،
چه بگویم من به جز شرمندگی...؟
(( اللهم عجل لولیک الفرج ))
التماس دعای ظهور...
مهدی غریب و بی کس است
جان مولا معصیت دیگر بس است
ماز خود مولای خود را رانده ایم
از امام خویش غافل مانده ایم
از دعا بهر فرج غافل شدیم
سخت مشغول ره باطل شدیم
|
عشق یعنی عشق یعنی انتظار در فراق تک سواری بیقرار عشق یعنی واهمه بی واهمه خادم المهدی شدن بی خاتمه |
خوب است ما هم مثل باران حس بگیریم هرشب سراغی ازگل نرگس بگیریم از خم شراب سبزاشراقی بنوشیم هرشب شرابی از غم قائم بنوشیم |