
ابوالرجا مصری که یکی از نیکوکاران بود، میگوید:
پس از رحلت امام حسن عسگری (ع) برای جستجوی امام زمان (عج)حرکت کردم؛ سه سال گذشت. با خود گفتم:
اگر چیزی بود، بعد از گذشت سه سال آشکار می شد.
در این هنگام صدایی را شنیدم که صاحب صدا را نمیدیدم؛
او گفت:
ای نصربنعبدربّه!
به اهل مصر بگو:
آیا شما پیامبر (ص) را دیدهاید که به او ایمان آوردهاید؟
ابوالرجا گوید:
من تا آن زمان نمیدانستم که نام پدرم عبدربّه است؛
چون من مدائن متولد شدم و پدرم را از دست دادم،
ابوعبدالله نوفلی مرا با خود به مصر آورد و در آنجا پرورش یافتم،
چون آن صدا را شندیم،
مطلب را دریافتم و دیگر به راه خود ادامه ندادم و مراجعت نمودم.
منبع: کتاب داستانهایی از امام زمان (عج)